دیروز بعد از ظهر حوصله ام سر رفته بود. عصر های یکشنبه ی اینجا گاهی درست شبیه عصر جمعه ی ایرانه. آدم نمی فهمه چرا خلقش گرفته...عصر با خودم گفتم حتما می رم بیرون. روی نقشه را نگاه کردم و یه مسیر
دوچرخه سواری کنار رودحونه پیدا کردم. یه بطری آب و چند تا چیز کوچیک برداستم و رفتم دوچرخه سواری..این قدر کنار رود خونه رفتم تا رسیدم به یه فضای بکر قاطی درختا ...تا جایی که گوشی اعلام کرد،دیگه سیگنال جی پی اس نداره! هوا هم داشت تاریک میشد و دیدم بدون جی پی اس نمیتونم راه برگشت را پیدا کنم! مجبور شدم برگردم وقتی برگشتم حالم خیلی بهتر بود.اینجا شهر بدی نیست. جمع و جوره و همه چی هم توش پیدا میشه. یه کمی هم شلوغه. با این حال به نظرم به قشنگی کاسل و فلمار * نیست. چیزی شبیه خیابونهای کوهستانی و شیب دار کاسل، Orangerie، پارک Wilhelmshohe و یا جنگل های فلمار را هنوز اینجا پبدا نکردم. نمی دونم..شاید هست و من پیدا نکردم.* کاسل شهر قبلی من و فلمار منطقه ی محل زندگی ام بود. + نوشته شده در دوشنبه بیستم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 21:8 توسط مادامین | قدمگاه صبح ...
ما را در سایت قدمگاه صبح دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3madamin821 بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 0:19